English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7298 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
continuing appropriation U تامین اعتبار پیوسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
committment U تامین اعتبار
appropriation reimbur sement U تامین اعتبار
continuing appropriation U مداومت تامین اعتبار
garnishee U کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
no year oppropriation U حساب تامین اعتبار باز حساب باز
remand U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanded U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remands U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
garnishment U تامین خواسته حکم تامین مدعابه
overdrafts U حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdraft U حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
unfinanced U بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
away U پیوسته بطور پیوسته
close in security U برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
craft revolving fund U حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
communication security monitoring U کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
credit system of supply U سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
communication security account U میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
round-the-clock U پیوسته
non-stop U پیوسته
proximate U پیوسته
unremittingly U پیوسته
on and on U پیوسته
in connexion with U پیوسته به
d. in U پیوسته
cursive U پیوسته
legato U پیوسته
uninterrupted U پیوسته
married U پیوسته
continued U پیوسته
continous U پیوسته
contiguous U پیوسته
continual U پیوسته
syndetic U پیوسته
ceaselessly U پیوسته
never ceasing U پیوسته
allied U پیوسته
incessant U پیوسته
conjoint U پیوسته
everywhen U پیوسته
coalescent U پیوسته
coadunate U پیوسته
on end U پیوسته
cohesive U به هم پیوسته
attached U پیوسته
eternal U پیوسته
continuous U پیوسته
ceaseless U پیوسته
for evermore U پیوسته
for ever and aday U پیوسته
bursts U پیوسته
burst U پیوسته
incessantly U پیوسته
perpetually U پیوسته
concomitant U پیوسته
alway U پیوسته
affined U پیوسته
annexed U پیوسته
request for discharge U عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
continuous scrolling U حرکت پیوسته
continuous paper U کاغذ پیوسته
continuous tone U اهنگ پیوسته
nid nod U پیوسته جنبیدن
flow chip U براده پیوسته
permanent water level U تراز پیوسته اب
continuous process U فرایند پیوسته
continuous spectrum U طیف پیوسته
continuous processing U پردازش پیوسته
nid nod U پیوسته جنباندن
continuous tone U ته رنگ پیوسته
compacting U بهم پیوسته
compacted U بهم پیوسته
end to end U سرهم پیوسته
indiscrete U بهم پیوسته
compact U بهم پیوسته
incessant drinking U پیوسته گساری
gamophyllous U پیوسته برگ
gamosepalous U پیوسته کاسبرگ
forever U جاویدان پیوسته
compacts U بهم پیوسته
gamopetalous U پیوسته گلبرگ
linked list U لیست پیوسته
full time U پیوسته کار
diligency U کوشش پیوسته
insobriety U شرب پیوسته
diligence U کوشش پیوسته
accretion U رشد پیوسته
ex post U بوقوع پیوسته
inseparate U بهم پیوسته
continuous traffic line U خط پیوسته امد و شد
sustained yield U بازده پیوسته
adjoined U پیوسته بودن
adjoin U پیوسته بودن
continuous phase U فاز پیوسته
peals U صدای پیوسته
pealing U صدای پیوسته
peal U صدای پیوسته
without rest U پیوسته لاینقطع
without intermission U پیوسته لاینقطع
vicinal U در همسایگی پیوسته
pealed U صدای پیوسته
adjoins U پیوسته بودن
whittle U پیوسته کم کردن
haunts U پیوسته امدن به
against U پیوسته مجاور
haunt U پیوسته امدن به
aggregate U بهم پیوسته
aggregates U بهم پیوسته
collateral measures U اقدامت پیوسته
continuous variable U متغیر پیوسته
accrete U بهم پیوسته
burst mode U حالت پیوسته
burster U فرم پیوسته
to whittle at U پیوسته بریدن
contiguous U همجوار پیوسته
continuate U پیوسته بهم
continuous data U دادههای پیوسته
continuous distributions U توزیع پیوسته
continuous duty U کار پیوسته
continuous error U خطای پیوسته
connected measures U اقدامت پیوسته
continuous forms U ورقههای پیوسته
continuous function U تابع پیوسته
sympetalous U پیوسته گلبرگ
symphsis U عضو پیوسته
continuous form U ورقه پیوسته
collective U بهم پیوسته
to be in a state of f. U پیوسته درتغییربودن
conjunct U بهم پیوسته
thereunto U بضمیمیه ان پیوسته به ان
connecting arrangement U ترتیب پیوسته
zigzag U خطوط جناغی پیوسته
continuous grading U دانه بندی پیوسته
continuous levelling U تراز یابی پیوسته
zigzagged U خطوط جناغی پیوسته
continuous rating U کار پیوسته اسمی
continuous forms U فرم های پیوسته
continuous packing column U ستون پر شده پیوسته
continuous flow analyser U تجزیه گر جریان پیوسته
continuous extraction apparatus U دستگاه استخراج پیوسته
direct connected U ماشینهای بهم پیوسته
steadily U بطور پیوسته و یکنواخت
continuous background radiation U تابش زمینهای پیوسته
zigzags U خطوط جناغی پیوسته
zigzagging U خطوط جناغی پیوسته
steadied U پیوسته ویکنواخت کردن
to peg a way at some work U پیوسته درسرچیزی کارکردن
to chop and change U پیوسته تغییررای دادن
to breed in and in U پیوسته باخویشاوندان پیوندکردن
indiscretely U بطور بهم پیوسته
steadying U پیوسته ویکنواخت کردن
uniterrupted U پیوسته غیرمقطوع دایم
so let us always be kind U پیوسته مهربان باشیم
continuous function U تابع پیوسته [ریاضی]
statement with debate U بیانیه با بحث پیوسته
order about U پیوسته پی فرمان فرستادن
always U پیوسته همه وقت
to hang together U باهم پیوسته یامتحدبودن
to keep on U پیوسته نگاه داشتن
tractor feed U تغذیه کاغذ پیوسته
gamopetalous U دارای گلبرگ پیوسته
steadies U پیوسته ویکنواخت کردن
gamophyllous U دارای برگ پیوسته
gamosepalous U دارای کاسبرگ پیوسته
to run on U بهم پیوسته بودن
steadiest U پیوسته ویکنواخت کردن
steady U پیوسته ویکنواخت کردن
he kept on speaking U پیوسته سخن میگفت
to be connected U بهم پیوسته [متصل] بودن
to move a bout U پیوسته جای خود را تغییردادن
correlative U بهم پیوسته جفت نظیر
to keep the track of something U پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
companionate U بهم پیوسته دراثر اتحادواشتراک
without interruption U پیوسته پی در پی بطورمسلسل بدون بادخور
true or sternal ribs U دندههای حقیقی اضلاع پیوسته به قص
linked pie/column graph U نمودار گرد و ستونی پیوسته
terraces U ردیف خانههای بهم پیوسته
terrace U ردیف خانههای بهم پیوسته
full time U پیوسته کاری تمام وقت
crofts U زمین قابل کشت پیوسته بخانه
croft U زمین قابل کشت پیوسته بخانه
to harp on one string U پیوسته روی یک موضوع بحث کردن
panoramically U بشکل دورنمای مسلسل بطوروسیع و پیوسته
feeding storm U طوفانی که پیوسته برسختی ان افزوده میشد
close grained U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
infield U کشتزار پیوسته بخانه زمین زیر کشت
close grain U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
safety U تامین
safety limit U حد تامین
hedging U تامین
securement U تامین
covers U تامین
cover U تامین
coverings U تامین
securing U تامین
water supplies U تامین اب
security U تامین
water supply U تامین اب
dialled U راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
Recent search history Forum search
2single gas
1cartridge
2credit score
1Rotating machinery capable of supplying or absorbing real and reactive power in any of a number of operating quadrant combinations.
0نحوه کار با نرم افزار waze
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com